امير عليامير علي، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

جیگر طلا عسل بلا

به دنیا اومدنت

پسرگلم   شب قبلاز به دنيا اومدنت خدا ميدونه چقدر استرس داشتم كي فكر ميكرد ما براي هميشه داريم ۳ نفرميشيم از طرفي هم بابا صادق امتحان داشت و من داشتم ديونه ميشدم دوست داشتم باهام بحرفه و كنارم باشه ولي خوب خدا رو شكر اونم درس رو گذاشت كنار و پيش نهادداد بريم بيرون كهيهدفعه گفت بيابريم آتاليه عكس بگيريم كلي ذوق كردم بدوبدو حاضرشدم رفتيم عكس گرفتيم بعد بيرون شام خورديم واي كه چه جوري صبح شد . صبح ساعت ۵ بيدار شدم نماز خوندم و بعد بابا صادق رو صدا كردم حاضرشديم رفتيم دنبال ماماني و از اونجارفتيم بيمارستان اقبال تو خيابون آذر بايجان دیگه ساعت ۷ شده بود بعد از کارای پذیرش و بقیه کار ها ساعت ۸ رفتم اتاق عمل و خدا میدونه چقدر ترسیده بودم ...
5 دی 1391

همه چی از اینجا شروع شد که ......

پسر گلم ميخوام همه خاطراتت رو اينجا بنويسم تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بدوني كه زندگيمون با تو عوض شد و با اومدن تو همه چيز فرق كرد و دنياي من و بابا كلا عوض شد همه غرق شادي شد و همه غم هامون بايه لبخند تو تبديل به شادي شده   پسر گلم شما تا ۲ روز ديگه يعني ۰۴/۱۰/۹۱ ۶ ماهت تموم ميشه جونم برات بگه پسلي من: ۰۱/۰۸/۹۰ در عين ناباوري بي بي چكم مثبت شد نميدوني چه قدر هول شدم چقدر ذوق كردم بعد ۲ سال خاله فهيمه خونمون بود ميگفت اين قبول نيست ولي من ميدونستم هست ۰۲/۰۸/۹۱ با آزمايش معلوم شدبلههههههههههههه پسل گلم اومده ۳ ماهه تو دل مامان بودي باباصادق رفت كربلا ۴ ماه و نيم بودي فهميديم پسلي تشريف داري ۵ ماهه بودي لگد هات ...
5 دی 1391